سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

نامه‏ امیرالمؤمنین به ابوبکر درباره‏ غصب فدک
اسناد تاریخى به گونه‏هاى مختلف باقى مى‏مانند و پرده از جوانب مبهم ماجراها برمى‏دارند. یکى از این جلوه‏ها نامه‏هاى بزرگان ملل است که در هر قومى از احترام خاصى برخوردار است. در اوج ماجراى فدک، و در حالى که غاصبین مشغول قدرت‏نمایى بودند، امیرالمؤمنین علیه‏السلام نامه‏اى با مضامین عالى براى ابوبکر نوشت که شاید او از درک بعضى جملات آن عاجز بود.
این نامه را حضرت هنگامى نوشت که ابوبکر پس از تثبیت غصب فدک بر فراز منبر رفت و با اظهار قدرت سخنان ناروایى نسبت به مقام شامخ ولایت بر زبان راند.
حضرت مطالبى در نامه نوشته بودند که ابوبکر از کیفیت خطاب حضرت در تعجب فروماند، و در برخورد خود تجدید نظر کرد.

عین نامه‏ى حضرت چنین است:
بى‏انصافى مردم با اهل‏بیت علیهم‏السلام
امواج متلاطم فتنه‏ها را با کشتى‏هاى نجات پیمودند. ولى تاج افتخار صاحبان عظمت را با اجتماع اهل مکر و غدر پائین آوردند، و از نور مرکز انوار استفاده بردند ولى میراث پاکان ابرار را براى خود قسمت کردند و با غصب بخشوده‏ى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله (یعنى فدک) سنگینىِ وزر و وبال آن را بر خود خریدند.
اگر اجازه داده شود سرهاى شما را... شما را مى‏بینم که با کوردلى در حرکتید همانطور که شتر (با چشم بسته) دور آسیاب مى‏گردد.
 بخدا قسم، اگر به من اجازه داده شود درباره‏ى آنچه بدان علم ندارید، سرهاى شما را با شمشیرهاى برنده‏ى آهنین مانند دانه‏ى چیده از تنتان دور مى‏کنم و جمجمه‏هاى شجاعانتان را آنطور از جا مى‏کنم که گوشه‏ى چشمانتان را (از شدت گریه) مجروح کنم و شما را به وحشت بیندازم.
تا آنجا که مرا مى‏شناسید هلاک‏کننده‏ى لشگرها و نابودکننده‏ى جنگجویان و از بین برنده‏ى بزرگانتان و خاموش‏کننده‏ى غائله‏هاتان و قاتل شجاعانتان بوده‏ام، در زمانهایى که شما در خانه‏هایتان نشسته بودید.
من همان رفیق دیروز شما هستم. قسم به جان پدرم، نخواستید خلافت و نبوت در ما باشد چرا که کینه‏هاى بدر و خونهاى اُحد را به یاد مى‏آورید!
سکوت و سخن على علیه‏السلام
اگر بگویم که خداوند درباره‏ى شما چه مقدر کرده استخوان سینه‏هایتان همچون دندانه‏هاى چرخ آسیاب به تنتان فرومى‏رود. اگر سخن بگویم مى‏گوئید: «حسد مى‏ورزد»، و اگر ساکت بمانم مى‏گوئید: «فرزند ابى‏طالب از مرگ مى‏هراسد». هیهات، هیهات که چنین باشم. اکنون به من چنین گفته مى‏شود، در حالى که من مرگ میراننده هستم.
منم که در شب آرام که مردم در خواب بودند در دریاى مرگ شناور بودم. منم حامل شمشیر سنگین و دو نیزه‏ى بلند، و شکننده‏ى پرچمها در جوش و خروش جنگها. منم آنکه زنگار ناراحتى‏ها را از روى بهترین خلایق (یعنى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله) مى‏زدود. مادر به عزایتان بنشیند! بدانید که پسر ابوطالب نسبت به مرگ از فرزند به سینه‏ى مادرش مأنوس‏تر است.
اگر حقیقت و باطن مردم بیان شود
اگر آنچه خداوند در کتابش درباره‏ى شما نازل کرده ظاهر کنم همچون طنابى که در چاهى عمیق لرزان باشد مضطرب مى‏شوید و از خانه‏هایتان پا به فرار مى‏گذارید و سرگردان مى‏شوید! ولى من آنچه در سینه دارم تحمل مى‏کنم تا خداوند را با دستى بریده از لذات شما و خالى از ساخته و پرداخته‏هاى شما ملاقات کنم.
مثل دنیاى شما نزد من همچون ابرى است که بالا و بالاتر مى‏رود و غلیظ مى‏شود و استقرار مى‏یابد، ولى دوباره از هم مى‏پاشد و آسمان صاف پیدا مى‏شود.
آرام باشید، به زودى گرد و غبار مى‏نشیند و ثمره‏ى کار خود را تلخ مى‏یابید و یا ثمره‏ى کاشته‏ى دست خود را میوه‏اى کشنده و سمى قاتل خواهید یافت.
خداوند براى قضاوت ما و پیامبر به عنوان خصم شما و قیامت براى محل مخاصمه کافى است. خداوند هم در قیامت غیر شما را از رحمتش دور نمى‏کند و جز شما را هلاک نمى‏نماید.
والسلام على من اتبع الهدى.
عکس‏العمل ابوبکر در مقابل نامه‏ى امیرالمؤمنین علیه‏السلام
وقتى ابوبکر نامه را خواند وحشت و رعب شدیدى او را گرفت و گفت: عجیب است! چه جرأتى نسبت به من دارد که دیگرى ندارد؟!
منبع http://www.yazahra.net/far/selecttext.php?ic=260&subid=9

پینوشت...........................................
بعضی وقتا فک میکنم خودم شبیه این عکسم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 87/6/29ساعت  8:57 صبح  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کفر نعمت از کفت بیرون کند
    ولع سیاسیون
    رهبر چگونه باشد خوب است؟
    سکوت جمهوری اسلامی جهت دار است
    زخمی تر از مسیح!
    منتظری تیر در کمان بود
    و باز هم
    از امروز تا دیروز
    غدیر راست بود یا دروغ؟
    سهم ما در نسل کشی صعده
    موسوینگ، سبزینگ، فیلترینگ
    از همون بچگی مخم کار میکرد
    دزدان عمامه به سر
    نذورات برای نیمه شعبان
    [عناوین آرشیوشده]
     
     
    \ >
     
    \